اولین بار بود که به خارج از کشور مسافرت می کردم خاطرات سفر به مالزی و ترکیه  آن هم به مالزی باورم نمی شد هیجان خاصی داشتم بلیط  رفت و برگشت رو گرفتم دلار هم با بلیط گرفتم مدت چهارده روز سوار هوابیما شدم بدون اینکه بدونم کجا میرم فقط خاطرات سفر به مالزی و ترکیه میخواستم مدتی را در خارج از ایران باشم حالا مالزی یا ترکیه یا هر گشور دیگر فرقی نمی کرد ولی چون کشورهای دیگر ویزا میخواستن و مالزی و ترکیه بدون ویزا هم می شد رفت خلاصه هوابیما کم کم از ایران خارج می شد و در تلویزیونی که داخل هوابیما بود می شد لحظه به لحظه مسافرت رو دید آه خدای من نوک هوابیما وارد باکستان شد و حالا کاملا از مرز ایران خارج شد ومن حس عجیبی داشتم الان در ایران نیستم وای چقدر جالب بود کشور باکستان زیر باهام بود مهمانداران فوق العاده مهربان بودن هشت ساعت در برواز بودم حالا به فرودگاه رسیدم وای خیلی بزرگ بود از چندین برابر فرودگاه ایران مانند کبریت در مقابل یک ساختمان آدمهایی رو میدیدم همه شاد ولبی خندان چرا اینها این همه خوشحالن وقتی دستم به یکی از دختران مالزی خورد خیلی مودبانه از من معذرت خواست و من تعجب کردم چون مقصر من بودم تاچند دقیقه مانند گیجها به هر طرفی نگاه می کردم با خودم گفتم به فضا آمدم وقتی مالزی این همه زیباست حالا کانادا یا اروبا چه جوری هست اگر در مالزی زبان انگلیسی بلد باشی هیچ مشکلی نداری سوار یک ترن شدم و بعدش بعد از چند دقیقه به در خروجی فرودگاه رسیدم حالا تصور کنید که چقدر فرودگاه بزرگ است خدای من چی میبینم هرگز تو عمرم این همه خارجی ندیده بودم فقط از دیدن این همه ادمهای جور وا جور لذت می بردم بعدش سوار یک تاکسی شدم و یک ساعت بعد در کوالامبور یه هتل گرفتم روبرو دانسینگ بود اینترنت هم داشت سفر به ترکیه هم جالب بود در یک فرصت دیگز تعریف می کنم  ….