ابن مسعود رضوان اللّه تعالى عليه » مى‌گويد:من در محضر مقدس «پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله « Armin3D.com

ابن مسعود رضوان اللّه تعالى عليه » مى‌گويد:من در محضر مقدس «پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله

در بخش بدون دسته بندی — admin @ 8:43 pm June 19, 2016

ابن مسعود رضوان اللّه تعالى عليه » مى‌گويد:من در محضر مقدس «پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله ناهنده شدن به خدا، از شر شيطان. «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» البتّه بايد حال «استعاذه» يعنى: پناه بردن به حق پيدا شود، تا استعاذه حقيقى باشد. يعنى: از صدق دل زير چتر خدا برود و لقلقه زبان نباشد.

براى اثبات اهميّتش، در «قرآن مجيد» مى فرمايد: «هنگاميكه مى خواهى قرآن بخوانى اول به خدا پناه ببر از شيطان رانده شده ». فَاِذا قَرَاءْتَ القرآن فاستعذ باللّه من الشيطان الرجيم1

در نماز هم، پس از تكبيرة الاحرام امر شده كه «استعاذه» كنند (لكن در نماز بايد آهسته خواند. چون بعضى از مفسرين راز آهسته خواندنش را چنين گفته اند:

مثل كسى كه از دشمن سر سختى دارد فرار مى كند، خودش را چطور در حال فرار پنهان مى كند، اشاره به اين است كه تو در حال فرار از دشمن سرسخت خودت هستى كه در كمين و مراقب توست).

در تمام عبادتها هم: اول «استعاذه » كن، مثلاً مى خواهى وضو بگيرى اول به خدا پناه ببر، بعد وضو بگير، (مكرر ديده ايد كه همين وضو گرفتن ملعبه شيطان يا وسوسه هاى او قرار گرفته شده است). حتى در امور مباح مثل خوردن و لباس پوشيدن و دستشويى رفتن، و در همه جا «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» بگو: به خدا پناه ببر، وقتى كه از خانه هم بيرون مى آيى بگو: «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» در امور مستحب نيز بايد به خدا پناه برد حتى رفتن به مسجد بگويد «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم».

يكى از اهل ايمان و تقوى نقل مى كرد:

در حال مكاشفه ديدم، شيطانى درب مسجد ايستاده. گفتم: اى ملعون اينجا چه مى كنى؟

گفت: رفقا فرار كرده‌اند و منتظرشان هستم. فهميدم مردان رشيدى بوده‌اند كه استعاذه حقيقى و قلبى كرده‌اند و شيطان نتوانسته با آنها به مسجد برود.

البتّه اينها هم نوبرند كه لااقل درب مسجد براستى استعاذه حقيقى كرده اند.2
حقيقت استعاذه

بله خودت به تنهائى نمى‌توانى از شر اين دشمن در امان باشى بايد به خدا پناهنده شوى، تا عنايت حق او را دفع كند. مگر لطف خدا يار شود، «يا غياث المستغيثين يا ملاذ اللائذين» اگر لوذ و پناهندگى به حق نباشد از شر شيطان كسى در امان نيست.

بنابراين بايد «حقيقت استعاذه» را فهميد و تنها گفتن «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» فايده اى ندارد، استعاذه يك امر معنوى و حقيقى است كه اين لفظ كاشف از آنست، والاّ اگر حقيقت نداشته باشد همين گفتن ها هم گاهى مسخره و ملعبه شيطان است كه خودش به زبان طرف جارى مى كند.

نوشته‌اند: يكى از علماء قلم به دست گرفت تا كتابى در مصائد و وسوسه هاى شيطان بنويسد و مردم را از فريب خوردن او آگاه كند و بترساند، در همان زمان يكى از اخيار در عالم رؤ يا و مكاشفه شيطان را مى‌بيند و به او مى‌گويد:

ملعون خوب فلان آقا دارد رسوايت مى كند و كيدهايت را به خلق مى‌رساند.

شيطان مسخره‌اش مى‌كند و مى‌گويد: اين كتاب را به دستور خود من مى نويسد!

فرمود: چطور مى‌شود؟!

گفت: من در دلش وسوسه انداختم كه تو عالمى علم خودت را ظاهر كن …. خودش هم متوجّه نيست و اسم كتابش را رد شيطان گذاشته ولى حقيقتش جلوه نفس و نمايش علم دادن است .

بلى خود شيطان وا مى‌دارد كه به او فحش بدهند، يا به زبان تنها بگويند: «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»

مانند كار دُوَل استعمارى است: در بعضى مستعمرات افرادى دارند كه در استعمار يار و ياور آنهايند، گاه به مقتضاى سياست و مصلحت روزگار وادار مى‌كنند اين افراد به آنها فحش بدهند، بد بگويند، مردم را از فجايع استعمار آگاه كنند، براى پرده پوشى و نعل وارونه زدن، تا بتوانند مقاصد استعمارى خود را توسط همين افراد بهتر پيش ببرند.

عجب از سياست شيطانى، اولين سياستمدار و استاد همه سياستمداران شيطان است، سياست يعنى زير پرده كار كردن، كلاه سر همه گذاردن بدون اينكه جاى پائى از خودشان بگذارند.

خدايا! تو يارى كن كه ما بتوانيم از شيطان بگريزيم، يعنى از گناه فرار كنيم. استعاذه به حق يعنى از گناه فرار كردن، زبان را محكم گرفتن و ديگر حرف لغو نزدن و عوضش «اعوذ باللّه …» گفتن.3

در همه حال ز شيطان لعين گوى اَعُوذ
بااللّه از آنـكه بـوسواس نـگـردى مــَأ خُوذ
هـر كــه زيــن ديو نگيرد به خداوند پناه
در همه هستيش ابليس لعين كرده نفوذ

(مقدم )

«ابن مسعود رضوان اللّه تعالى عليه » مى‌گويد:من در محضر مقدس «پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله» بودم، و «استعاذه» را بدين نحو گفتم «اَعُوذُ بِاللّهِ السَّميعِ الْعليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم» يك وقت حضرت به من عنايت فرمود، و فرمود: اى پسر ام عبد، استعاذه را به اين كيفيت بگو: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم» چون برادرم جبرئيل عليه السلام استعاذه را از قلم و قلم را از لوح محفوظ ياد گرفت و به اين عبارت به من ياد داد
اركان استعاذه

«استعاذه » مقامى است از مقامات دينى و بر هر كس لازم است ، و عرض شد كه بايد حقيقت داشته باشد، لفظ نباشد و گرنه لفظ، تنها قرائت و الفاظى را بر زبان جارى كردن است، قرآن مجيد كه مى فرمايد: «فاستعذ باللّه، به خدا پناهنده شو» مرادش حقيقت آن است و آن، دو چيز لازم دارد.

يكى: فرار از شيطان.

دوم : پناه بردن به رحمان.

اگر اين دو مطلب حاصل شد آن وقت استعاذه مى‌شود، و الاّ گفتن «اعوذ باللّهِ» تنها فايده اى ندارد، خلاصه لفظ بايد كاشف از حال و معنى باشد.

پس از تاءمّل در «حقيقت استعاذه» و استفاده از «قرآن مجيد» مى‌توان گفت: استعاذه پنج ركن اساسى دارد.

اول: فرار از شيطان است كه به تقوى منطبق مى شود، واركان ديگرش: تذكّر، توكّل، اخلاص، تضرّع است، مجموعا پس از حاصل شدن اين حالات «حقيقت استعاذه» پيدا مى شود، در حالى كه مؤ من اين پنج ركن را دارا باشد، فرسنگ ها شيطان از او دور مى شود، چه به زبان بگويد: اعوذ باللّه، چه نگويد، عمده حال و حقيقت است كه اگر شيطان هم به او نزديك شود مى‌شود آدم زده، مثل آدم وقتى كه جن او را مس كند مصروع و جن زده مى شود.

بنابراين ابليس اصلاً جراءت نزديك شدن به او را نخواهد داشت .

پس شرط اول: آنستكه اهل «تقوى» باشد، کساني که متقى شدند، هنگاميكه شياطين به دلشان حمله مى كنند… چون متقى است به مجرّد نزديك شدن شيطان به حق متمسّك مى شود، انّ الّذين اتّقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون.

کساني که پرهيزگارند وقتيكه طايفه‌اى از شيطان آنها را مس كنند متذكّر مى شوند، پس اهل تقوى انسان‌هاى بينايى هستند.

شرط دوم: هنگامي كه قرآن مى‌خوانى به خدا پناه ببر از شر ابليس ‍ رانده شده، زيرا او حكومتى بر كساني كه ايمان آورده‌اند و به پروردگارشان توكل مى‌كنند ندارد.5

پس كسى كه توكل به خدا دارد شيطان بر او سلطه‌اى ندارد، حكومت شيطان بر كسانى است كه به خدا تكيه ندارند، تكيه آنها اسباب ماديات و اوضاع دنيوى است، ولى اگر تكيه‌گاه خدا شد؛ يقين بدانيد از شيطان كارى ساخته نيست.

ركن ديگر: براى استعاذه اخلاص است كه قرآن (از قول ابليس)، مى‌فرمايد: به عزّت تو سوگند مى‌خورم كه همه آنها را گول مى‌زنم، مگر بندگان مخلص و اهل اخلاص را. معنى اخلاص در قرآن مجيد در موارد متعدّد بيان شده .

خلاصه: استعاذه مخلصين درست است كه شيطان را به آنها راهى نيست چون حقيقت فرار از شيطان در آنها است.

يكى از شاگردان مرحوم شيخ انصارى رضوان اللّه تعالى عليه نقل مى كند:

زمانيكه براى تحصيل در نجف اشرف مشرف بودم در محضر ملائك منظر شيخ انصارى حاضر مى‌شدم .

شبى در عالم واقعه شيطان را ديدم كه چند افسار كوچك و بزرگ در دست دارد. از او سؤ ال كردم: اينها را براى چه بدست گرفته اى؟!

گفت: اينها را بر سر مردم مى‌اندازم و ايشان را به سمت خود مى‌كشم (بعضى‌ها هم گفته‌اند: كه ديد شيطان طناب‌هاى بسيارى در دست دارد و در بين آنها طناب ضخيمى بدست داشته. از وى مى‌پرسد: اينها چيست؟ پاسخ مى‌دهد كه بوسيله آنها بنى آدم را به سوى خود مى‌كشانم و آنها را وادار به معصيت مى‌نمايم).

از او پرسيدم: آن طناب ضخيم براى كيست كه پاره شده؟

مى‌گويد: براى استادت شيخ انصارى بود كه ديروز او را تا بازار بردم، ولى آن را پاره كرد و برگشت.

پرسيدم: پس طناب من كدام است؟ پاسخ داد: تو احتياج به طناب ندارى و حرف شنو هستى.

وقتى كه بيدار شدم، خدمت شيخ مشرف شدم و خوابم را براى شيخ عرض كردم.

شيخ عليه الرحمه فرمود: شيطان راست گفته، زيرا آن ملعون ديروز مى‌خواست مرا به لطائف الحيلى گول بزند، زيرا من پول نداشتم و چيزى در منزل لازم شده بود، با خود گفتم : يك قِران از مال امام عليه السلام در نزد من است و حالا معطل مانده‌ام، به عنوان قرض بر مى‌دارم و بعد آن را سر جايش مى‌گذارم.

آن يك قِران را برداشتم و از منزل خارج شدم. تا ميان كوچه هم آمدم، همين كه خواستم چيزى بخرم با خود گفتم: چرا به چنين عملى اقدام نمايم !

پس نادم و پشيمان شدم و به خانه مراجعت نمودم و يك قِران را سرجايش گذاشتم.

چون اهل تقوى و ورع و توكل و اخلاص بود، خدا هم او را حفظ كرد.5

جــان بابا گـــويـــدت ابــلــيـــس هـــين
تا به دم بفريبدت ديو لعين
ايــن چـنـيــن تلــبــس بـا بــابــات كــرد
آدمى را اين سيَه رُخ مات كرد
بر سر شطـرنج چست است اين غراب
تو مبين بازى به چشم نيم خواب
ز آنــكـــه فــرزيــن بنـــدهــا داند بسى
كـه بگيـرد در گلـويت چون خسى
در گلـــو مــانــــد خــس او ســالــــهـــا
چيست آن خـس مهر جاه و مالها
مال خس باشد چو هست اى بى ثبات
در گــلــــويـــت مـــانــع آب حيات
گــــر بــــزد مـــالــت عـــدوى پر فنـى
ره زنــى را بــرده بــاشد ره زنــى

(مثنوى مولوى )

«استعاذه » مقامى است از مقامات دينى و بر هر كس لازم است ، و عرض شد كه بايد حقيقت داشته باشد، لفظ نباشد و گرنه لفظ، تنها قرائت و الفاظى را بر زبان جارى كردن است، قرآن مجيد كه مى فرمايد: «فاستعذ باللّه، به خدا پناهنده شو» مرادش حقيقت آن است و آن، دو چيز لازم دارد. يكى: فرار از شيطان دوم : پناه بردن به رحمان.
ثواب گفتن استعاذه

هر كس هر روز صبح سه مرتبه بگويد: «اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم» و سه آيه آخر سوره حشر را هم بخواند، خداوند رؤ وف و مهربان هفتاد هزار فرشته را بر او مؤ كل مى‌نمايد كه تا شب بر او درود و صلوات بفرستند.

و اگر در آن روز از دنيا رحلت كند، حكم شهيد را خواهد داشت.(بشرط اينكه وظائف ديگرش را هم انجام دهد).

و اگر در نماز عشاء استعاذه كند،(يعنى اعوذ باللّه … را بگويد.) نيز همين ثواب را تا صبح خواهد داشت.6

«آقا رسول اكرم صلى الله عليه و آله» فرمود:

هر كس هر روز ده مرتبه «استعاذه» را بگويد: خداى متعال فرشته‌اى را بر او مؤ كّل مى‌كند تا شيطان را از او دور سازد.

و هر كس از خلوص قلب «استعاذه» را گويد، خداوند مهربان ميان او و شيطان هفتاد پرده قرار مى‌دهد، كه فاصله هر پرده با پرده ديگر به مسافت زمين تا آسمان است.7

هر كس از روى خلوص
گـويد ايـن ذكـر خصوص
استعاذه و سوره حشر
روز و شب وقت جلوس
لـطــف فـــرمـــايد خدا
فرشته هاى مخصوص
خــوانـنــد بــــر او درود
حكم شهيد و مرصوص

نظرات

فعلا نظری ثبت نشده است

RSS نظرات برای دنبال کردن نظر ها.

امکان نظردهی در مورد این مطلب وجود ندارد

Powered by Armin3D.com™ © 2004/2024 - All Rights reserved ® - Contact us